خاصیت درمانی ادبیات / جرقه نیاز به مطالعه را در کودکان به وجود بیاوریم
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۳۵۲۳۱
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: خانواده بهعنوان اولین بستر رشد فکری و جسمی و روحی کودک در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. کتاب ازاینجهت برای کودک مهم خواهد بود که تأثیرش را در زندگی خود ببیند و صرفاً برای گذارندن اوقاتی برای مطالعه نباشد، بلکه در زیست او تاثیر بگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در ادامه گفت: داستان باید توانایی این را داشته باشد که برای بیشمار سوالات کودک در باب هستی و زمان و جهان و دین و فرهنگ و آیین جوابهای درخوری داشته باشد حال نه برای همه این سوالات بلکه باید بتواند گوشهای از این میل مفرط به کنجکاوی را اقناع کند و البته خاصیت درمانی از آن جهت داشته باشد که کودک بتواند مراحل رشد خود را با این امکان خلاقانه و هستیشناسانه طی کند.
شفیعی در ادامه افزود: ذهن کودک آکنده از سوالات بیشمار است و این ابتدای دانایی است. پرسش از هستی، زمان، مکان، فرهنگ و دین و آیین و این سوالات باید بهگونهای پاسخ داده شود. لذا در این مرحله داستان و روایت میتواند ابزاری برای روشنگری و محملی برای دانایی باشد. اگر سوالات بیپاسخ بمانند و یا پاسخ درستی نیابند و یا شیوههای بیان درست نداشته باشند بیشک در روند رشد کودک خلل ایجاد خواهد شد و در بزرگسالی هم برای او مشکلزا خواهد بود. پس ادبیات میتواند بستری باشد برای پاسخ به سوالات کودکان.
شفیعی خاطرنشان کرد: ادبیات بستر گفتوگوی ما با جهان است؛ با ادبیات میتوانیم به واکاوی روح خویشتن و دیگران بپردازیم؛ به عنوان مثال بزرگترین رمانهای نویسنده شهیر روسی داستایوفسکی که در قرن ۱۹ یعنی زمانی که مدرنیته در حال شکل گرفتن است، نوشته شده و از خلال نوشتههایش میتوان اشارات روانشناسانه بیشماری را کشف کرد که با جدیدترین نظریهها و دریافتهای روانشناسی کنونی جهان مطابقت دارد زیرا او همچنان که فرزند زمانه خود بوده و قاموس زمانه را درک کرده در ادبیات به واکاوی روانشناسانه شخصیتها هم دست زده و این در داستانهایش منعکس است پس داستانهای او بستری است برای روشنگریهای روانشناسانه و فلسفی.
او با اشاره به تأثیر روایتدرمانی در تسکین و درمان بیماریها تأکید کرد: برای کتابخوان کردن بچهها باید ابتدا جرقه نیاز را در کودکان روشن کنیم؛ اینکه فرهنگ و ادبیات و هنر برای چیست؟ آیا بشر به آن نیاز دارد؟ وظیفه ادبیات و هنر چیست؟ البته که ادبیات پیشرو و مترقی همزمان خاصیت تسکیندهی و شفابخشی و روشنگرانه دارد و باید که دنیاهای ناشناخته درون بشر را در ادبیات کشف و خودمان را در آن پیدا کنیم و این امر مستلزم این است که این روشنگریها از خانواده شروع شود و بعد در سیستم آموزشی یعنی سیستمی که بچهها در آن رشد میکنند، ادامه یابد. متأسفانه سیستم آموزشی ما این نیاز کودک و نوجوان را برآورده نمیکند؛ زیرا قسمت پرورشی آن مفغول واقع شده است!
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان سپس با انتقاد از برخی کتابهای کودک تألیفی در کشورمان، بیان کرد: متأسفانه ناشران و کارشناسان نشر سعی در کشف و دریافت ایدههای نو و درخشان ندارند. البته این موضوع به علت نبود ویراستاران ادبی و محتوایی این حوزه میتواند باشد. کارشناسانی که باید علاوه بر دانش ادبی به میزان قابل قبولی از دانش روانشناسی و فلسفه و مردمشناسانه نیز برخوردار باشند. شاید ایدههایی که مغفول واقع شده و به محاق میروند همانها باشند که کودک زمانه ما برای شناخت هر چه بیشتر خود بدانها نیازمند است. اصولا باید مشخص شود که کودکان به چه نوعی از ادبیاتی نیازمند هستند؟ و آیا دانشی فراهم شده که ورای آموزههای مدرسهای مرسوم باشد و بتواند نیازهای روحی و روانیشان را برآورده کند!؟ در حالیکه میبینیم نفوذ بازیهای یارانهای و هوش مصنوعی و فضای دیجیتال، رقابت عجیبوغریبی بین ادبیات و فضای دیجیتال و مجازی به وجود آورده است؛ به عنوان مثال کسی که گوشی همراه را اختراع کرده، فرد باهوشی بوده که فرزند زمانه خود بوده و حتی فرازمانی میاندیشیده است.
او ادامه داد: درعینحال و با توجه به نفوذ جهان دیجیتال و مجازی میبینیم که به عنوان مثال کارهای رولینگ هنوز هم خواندنی هستند و نوجوان خود را در قالب هری پاتر میبیند. یکی از کتابهای مجموعه هری پاتر روایتگر گرفتاری هری پاتر است در چنگال عنکبوتی غولپیکر که بعدها رولینگ در خاطرات خود اذعان داشته که آن فرازها روایتگر تمثیلگونه دورانی است که اسیر افسردگی بوده است. پس ادبیات پیشرو میتواند، سازوکاری به وجود بیاورد که خاصیت درمانی داشته باشد و این موضوع مستلزم این است که نیاز به ادبیات در کودک به وجود بیاید و تا نیاز به وجود نیاید، گویی هیچ راهنمایی در این مسیر ندارد.
شفیعی افزود: اگر چنانچه ادبیات کودک و نوجوان ایران، چنانکه در غرب هست، نتوانسته تسکینبخش و راهنما و روشنگر و خلاقانه باشد، شاید بهخاطر این است که اجازه بروز ایدهای نو و خلاقانه داده نشده است و یا همانطور که پیشتر گفتم به علت نبود دانش کافی کارشناسان و مدیران نشر و اصولا اصحاب فرهنگ و ارگانهای متولی فرهنگ مغفول واقع شده است! به طور کلی میتوان گفت استعداد بچهها در مدارس کشف نمیشود و کودک نمیداند که به واقع از چه استعداد و تواناییهایی برخوردار است پس باید ادبیات این خلا را پر کند و او را به شناختی نسبی از خود برساند و بتواند با خواندن کتاب در تجربه بیشمار انسانهای زمین سهیم شود.
مجید شفیعی در پایان گفت: زمانی که خانوادهها این احساس نیاز را در کودک ایجاد نکنند و کودکان متوجه این نشوند که در زیست خود به چه دانش و فرهنگی باید مجهز باشند هیچ رشدی در هیچ زمینهای به وقوع نخواهد پیوست.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: کودک و نوجوان بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۳۵۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام